زن
نوشته شده توسط : اندرزگو

وقتي خدا زن را مي آفريد در روز ششم تا دير وقت کار ميکرد.
فرشته اي اومد و پرسيد: چرا انقدر روي اين يکي وقت ميگذاري؟
خدا پاسخ داد: میدونی چه خصوصیاتی در نظر گرفتم تا درستش کنم؟
باید بیش از ٢٠٠ قسمت قابل حرکت داشته باشه، از همه جور غذا استفاده کنه، وقتي بيمار ميشه، خودش خودش رو معالجه کنه، ٢٠ساعت در روز بتونه کار کنه هم زمان سه تا بچه رو در آغوش بگيره و با يه بوسه از زانوي زخمي تا قلب شکسته رو شفا بده!!!

خداوند گفت: چيزي نمونده موجودي که محبوب قلبم هست رو کامل کنم. فرشته جلوتر اومد و زن رو لمس کرد: اين که خيلي لطيفه!
بله لطيفه، ولي خيلي قوي درستش کردم نميتوني تصور کني چه چيزهايي رو ميتونه تحمل کنه و بر چه مشکلاتي پيروز شه؟
فرشته گونه زن رو لمس کرد: خدا فکر کنم بار مسئوليت زيادي بهش دادي! داره چکه ميکنه؟
خدا گفت: اين اشکه، اون با اشکهاش غمهاش،ترديدهاش، عشقش و تنهايي و رنج و غرورش رو بيان ميکنه.
فرشته رو به خدا گفت: تو فکر تمام چيزهاي خارق العاده رو براي ساختن "مادرها" کرده اي!!!
و خداوند گفت: "فقط يک چيزش خوب نيست، خودش فراموش ميکنه که چقدر با ارزشه"

♥️


:: بازدید از این مطلب : 24

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 28 دی 1398 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: