"دیوار شیشه ای ذهن"
نوشته شده توسط : اندرزگو

"دیوار شیشه ای ذهن"

یه روز یه دانشمند یه آزمایش جالب انجام داد...

اون یه اكواریم شیشه ای ساخت و اونو با یه دیوار شیشه ای دو قسمت كرد. تو یه قسمت یه ماهی بزرگتر انداخت و در قسمت دیگه یه ماهی كوچیكتر كه غذای مورد علاقه ی ماهی بزرگه بود.

ماهی كوچیكه تنها غذای ماهی بزرگه بود و دانشمند به اون غذای دیگه ای نمی داد...

او برای خوردن ماهی كوچیكه بارها و بارها به طرفش حمله می كرد، اما هر بار به یه دیوار نامرئی می خورد. همون دیوار شیشه ای كه اونو از غذای مورد علاقش جدا می كرد.

بالا خره بعد از مدتی از حمله به ماهی كوچیك منصرف شد. او باور كرده بود كه رفتن به اون طرف اكواریوم و خوردن ماهی كوچیكه كار غیر ممكنیه!

دانشمند شیشه ی وسط رو برداشت و راه ماهی بزرگه رو باز كرد اما ماهی بزرگه هرگز به سمت ماهی كوچیكه حمله نكرد. اون هرگز قدم به سمت دیگر اكواریوم نگذاشت. میدانید چرا؟

اون دیوار شیشه ای دیگه وجود نداشت، اما ماهی بزرگه تو ذهنش یه دیوار شیشه ای ساخته بود. یه دیوار كه شكستنش از شكستن هر دیوار واقعی سخت تر بود.

اون دیوار باور خودش بود. باورش به محدودیت. باورش به وجود دیوار. باورش به ناتوانی.

ما هم اگه خوب تو اعتقادات خودمون جستجو كنیم، كلی دیوار شیشه ای پیدا می كنیم كه نتیجه ی مشاهدات و تجربیاتمونه وخیلی هاشون هم اون بیرون نیستن و فقط تو ذهن خود ما وجود دارند !




:: بازدید از این مطلب : 34
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 13 خرداد 1398 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: