لیوان شکسته
نوشته شده توسط : اندرزگو

استاد این بار با موضوع جدیدی درس انشاء را شروع کرد. او لیوانی را از کیف خود در آورد به شاگردان نشان داد و گفت موضوع انشاء امروز این است. بعد ناگهان لیوان را به زمین زد و صدای مهیبی بلند شد و تکه های شیشه به این سوی و آن سوی پرت شد. همه شاگردان از این کار استاد متعجب شده بودند و سکوت همراه با ترسی ملایم فضای کلاس را در بر گرفته بود. انگاری زمان متوقف شده بود و همه در فکر عمیقی فرو رفته بودند. بعد استاد گفت حالا شروع کنید به نوشتن!

پس از مدتی مشخص شد که موضوع انشاء شکستن لیوان است و بچه ها شروع کردن به نوشتن.

یکی از هم شاگردی ها چنین نوشت: شکستن در ادبیات فارسی فعل است و مفهوم آن یعنی از تخریب وسیله ای که قبلا سالم بوده است. اما به عقیده من در ادبیات زندگی شکستن معانی بسیاری دارد. تا حالا به صدای شکستن بال پروانه ای که در حال پرواز بوده و به شاخه ای خشک سرگردان برخورد کرده گوش داده اید؟ یا به صدای شکستن حباب هایی که بر روی آب رودخانه بی مهابا در زیر نور خورشید می شکنند؟ یا شکستن شاخه های خشک درخت بلوط هنگام وقوع تندبادی سرکش؟ یا خرد شدن سقف و دیوار خانه های کاه گلی توسط زمین لرزه های مهیب! آری شکستن انواع مختلف دارد و هر یک صدای خاص خودش را دارد. اما در میان آنها من صدایی را می شناسم که بسیار غریب است و شاید هیچ کس قادر به شنیدن آن نیست. وقتی می شکند چنان سریع پژمرده می شود که هیچ گلبرگی با آمدن پاییز آن را تجربه نکرده است. آنقدر فشرده می شود که تاب نفس کشیدن را از بین می برد. آری منظورم شکستن دل است. ما آدم ها گاهی با یک حرف کوتاه یا با یک عمل نارس و حتی با یک اشتباه چنان دل کسی را می شکنیم که قادر به شنیدن صدای دلشکستگی آن نیستیم. تا حالا چقدر به این موضوع فکر کرده اید؟ چند بار دل عزیزان خود را خواسته و یا ناخواسته شکسته اید؟ یادم می یاد روزی ظرف بلوری از بالای طاقچه افتاد و شکست، مادرم ناراحت شد و غم سنگینی در وجودش نشست، آنگاه پدرم گفت اشکالی نداره با کمی چسب دوباره آن را به حالت اول بر می گردانم و اگر هم درست نشد فدای سرت یکی دیگر می خریم. اما آیا دلی که شکسته می شود ، خرده های احساسش قابل چسباندن است و یا امکان دارد دوباره آن را در بازار از سوداگری خرید. آری صدای شکستن دل بسیار سنگین تر از صدای شکستن این لیوان در کلاس درس است. اما هر کسی نمی تواند آن صدا را بشنود. آدمی در زندگی شاید صدها دل را می شکند و غافل از این ویرانی است. کافی است کمی با دقت بیشتر به اطراف نگاه کنیم، آنگاه دل های شکسته را بهتر خواهیم دید و یا حداقل دیگر در شکستن دل ها شریک مجرم نادانی و خودخواهی های سوزنده نمی شویم.




:: بازدید از این مطلب : 13
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 24 آذر 1398 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: