فکرکنیددنباله رونباشید
نوشته شده توسط : اندرزگو

انسانی زندگی کردن مستلزم عضویت در یکی از گروههای انسانی است.گروههایی مانند ملت،فرهنگ،شغل،مذهب،خانواده و گروه همسالان.پیش از آنکه از خود به عنوان موجود زنده،آگاه باشیم،در گروههایی شرکت داریم.خود را در گروه هایی می یابیم که در آنها و تقریبا در اکثر زمینه ها به عنوان اشخاص عمل می کنیم.به علاوه،هر گروهی که به آن تعلق داریم،چند تعریف اجتماعی و "قواعد" گفته نشده دارد که رفتار همه ی اعضاء را رهبری می کنند.هر گروهی که به آن تعلق داریم چند سطح همنوایی را ،به عنوان حالت پذیرش،تحمیل می کند.این همنواییها عبارتند از مجموعه ای از باورها،رفتارها و مقتضیات همه،به درجات مختلف،هر شیوه ی عمل کردن و باور کردن را،که در گروههای اجتماعی خودمان تایید شده است،به عنوان راست و درست می پذیریم.این پذیرش معمولا بدون دید نقادانه است.عضویت در گروه آشکارا چند امتیاز به همراه می آورد و این امتیازها بها دارند.بسیاری از مردم غیر اخلاقی رفتار می کنند زیرا از آنها چنین انتظار میرود.گروهها قواعد خود (آداب و رسوم،روشهای عامه،تابو ها) را بر افراد تحمیل می کنند.عضویت در گروه،به روشهای گوناگون،برای انجام دادن اعمال عادی زندگی "لازم است".مثلا ،فرض کنید می خواهید به طور قانونی به هیچ ملتی تعلق نداشته باشید،شهروند هیچ کشوری جز جهان نباشید.اجازه ی این آزادی به شما داده نخواهد شد.متوجه خواهید شد که اجازه ندارید در جایی زندگی کنید،هیچ راهی برای مسافرت از مکانی به مکان دیگر را ندارید.هر جایی در دنیا مورد ادعای ملتی معین (به عنوان مالک مطلق) است و هر ملتی خواهان این است که همه ی دیدار کنندگان از آن مکان،به عنوان شهروندان یک کشور دیگر ،با پاسپورت به آنجا بیایند.به علاوه،در هر جا که ملت حاکمیت خود را تحمیل می کند،خواهان فرمانبرداری بی چون و چرای همه اشخاص از هزارها قانون است.برای بیشتر مردم،دنباله روی کورکورانه از قید و بندهای گروه،غیر ارادی و غیر متفکرانه است.بیشتر مردم،بی آنکه دنباله روی خود را بپذیرند،به آسانی دنباله روی می کنند.آنها هنجارها و باورهای گروه را درونی می سازند،هویت گروه را می پذیرند،و آنگونه که از آنها انتظار میرود عمل می کنند.بدون کمترین نگرانی از اینکه ممکن است مورد پرسش قرار گیرند.بیشتر مردم در گروههای اجتماعی،به صورت شرکت کنندگان غیر متفکر،در گستره ای از باورها،گرایش ها،و رفتارها عمل می کنند. دنباله روی یکی از بدبختیهای جامعه ی انسانی است زیرا با دنباله روی و همرنگی با جماعت است که قواعد اجتماعی مستبدانه چنان تلقی می شوند که گویی ذاتا خوب و درست هستند.قواعد اجتماعی مستبدانه به تعدادی اعمال غیر عادلانه منجر می شوند.وقتی به عنوان یک متفکر مستقل و ماهر تحول پیدا می کنید،بدون فکر،از دیگران پیروی نمی کنید.برای خودتان فکر می کنید.آنچه را که مناسب باور کردن و آنچه را که مناسب رد کردن است مشخص می کنید.قواعد اجتماعی و تابوهای مخلوق ذهنی یک توده ی بی فکر را تشخیص می دهید.البته،تجلیل انتقادی آداب و رسوم فرهنگی در دوره ی زندگی خود شخص اغلب دشوار است.این آداب و رسوم،به طور منظم و در سر تا سر عمر،به درون تفکر القا می شوند.آنها،به عنوان باورهای حاکم،ما را در میان می گیرند.چیره شدن بر تلقین مستلزم کوشش،بینش،و جرات متعهدانه است.




:: بازدید از این مطلب : 56
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 8 خرداد 1398 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: