یک فنجان قهوه
نوشته شده توسط : اندرزگو

جملات کنفوسیوس را مطالعه میکردم و بر روی هر کدام از جمله ها میاندیشیدم ..جایی گفته که" مهم نیست به کجا میروید تا زمانی که توقف نکرده اید" مهم به نظر من حرکت نیست، مهمتر در چه راستایی حرکت کردن است و گرنه میتواند به سمت سیاهی حرکت کرد و یا سوار بر قطار شهر بازی تا پایان عمر به حول یک مرکز چرخید و فرصتها را هدر داد ،جایی دیگر گفته است که "هیچ گاه با شخصی که از شما با فضیلت تر نیست معاشرت نکنید "به این اندیشه رسیدم که بر فرض وجود یک خط کش و معیار معتبر ،ان فردی که به نظرت با فضیلت تر است نیز با تو معاشرت نباید بکند.جایی گفته که" وقتی عصبانی هستی به عواقبش فکر کنید " بی شک در هنگام عصبانیت و خشم ،تفکر و اندیشه از بین میرود و اعمال و رفتار بر اساس جهل انجام میشود که فرصت اندیشیدن به عواقبش ،مجالی برای درست عمل کردن و فرو بردن خشم است.جایی دیگر گفته است "اگر برایتان واضح است که به اهدافتان نمیرسید ،اهدافتان را تغییر ندهید بلکه اعمالتان را تغییر دهید"رسیدن به هر هدفی توجه و تلاش میطلبد اگر چه هیچ چیز مطلق نیست و گاه با تغییر اگاهی و شناخت باید اهداف را تغییر داد و گاه باید فقط در راستای هدف بود زیرا که هدف ،قابلیت رسیدن ندارد بلکه فقط معیاری برای هم جهتی تلاش هاست .جایی دیگر گفته است" اکه اگر از شخصی تنفر دارید بدانید که شکست خورده اید"جمله ای زیباست زیرا تنفر حاکی از ان است که در درون من زباله ای به نام کینه بوجود امده است پس هدفم خود من بوده است .منی که متغییر است و این ظرف من را، اکنده از نفرت کرده است و این خود شکست است.جایی دیگر گفته است"انسانهای شریف به خودشان دستور میدهند و انسانهای حقیر از دیگران مطالبه میکنند"که جمله ای زیباست زیرا انکه انگشت اشاره اش به سمت خودش است در حال تغییر و در حال خلق جهان خود است جهانی که میتواند تغییر دهد اما انکه انگشت اشاره اش به سمت بیرون از خود است ،خود را ثابت و کامل فرض کرده و دیگران را به انچه خود هست هدایت میکند که از ریشه اشتباه و نادرست است .و در جایی دیگر میگوید که "هر کاری که در طول زندگی انجام میدهید ازصمیم قلب انجام دهید"که نگته ی مهمی است که قلب به عنوان مرکز توجه و همراستا ساز تمام منابع و انرزیهای درون باید با هدفی که داریم همراستا باشد و با عملی که انجام میدهیم هم ارتعاش باشد تا با تمام وجود و هوشیاری در ان فعالیت حضور داشته باشیم.و جایی دیگر گفته است که "فقط کسانی را نصیحت کنید که جهل خود را پذیرفته اند"در این جمله نکته ای زیباست که نمیتوان فردی را که خود را به خواب زده بیدار کرد ،کسی که لبریز و اکنده از تصوری است را نمیتوان به دیدن حقیقت فرا خواند واو جمله ها و استدلال شما را اصلا نمیتواند بشنود ،ارتعاش رادیوی درونی او بر روی ایستگاهی توقف کرده و جز ان هیچ ایستگاه دیگر را نمیتواند تصور کند به نظرش اصلا ایستگاه دیگری وجود ندارد.در جایی دیگر میگوید که "افراط در چیزهای کوچک اهداف بزرگتر را نابود میسازد "نکته ی مهم در این جمله این است که خود را درگیر مسادل پیش پا افتاده نسازید و اهداف والایی داشته باشید به نظرم ،بهتر است بفهمیم که فرصت زندگی خود را صرف توجه کردن به متغییرها و ابزارها نکنیم انها تنها وسایلی برای رسیدن به هدفی بزرگتر هستند .نه اینکه مهم نباشند بلکه فقط باید بدانیم در جای خودشان مهم و ارجمند هستند نه به عنوان هدف و مرکز توجه.و نکته ی اخری که میگوید"اگرادمها پشت سر شما تف کردند بدانید که شما از انها جلوتر هستید"که نکته ی مهم به نظرم این است که دنبال توجه و تایید دیگران نباشید و دست از مقایسه برداشته و ان باشیم که باید باشیم نه انکه تصور دیگران از ما و تصر ما از خود ماست.




:: بازدید از این مطلب : 17
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 9 مرداد 1398 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: