پیامبر پیامبر صلح و دوستی
نوشته شده توسط : اندرزگو

✝️ حضرت مسیح (درود خدا بر او) را امروزه به عنوان پیامبر صلح و دوستی می‌شناسیم.
در دوران سیاه قرون وسطی، اما چنین نبود.
مسیح (ع) در آن زمان به مدت چند صد سال، پیامبر زدن و کشتن و سوزاندن و جهل و خرافه بود.
گفتار او که در کتاب مقدس گرد آمده بود، ابزار نفی مسلمات علمی بود.

⚫️ روحانیون مسیحی، سده‌ها با نام پیامبرشان هر بلایی توانستند بر سر مردم آوردند.
مردم جاهل را البته خیالی نبود که این روحانیت بر گرده‌ی آن‌ها سوار است و به نام دین و به نام مسیحیت، آن‌ها را در جهل و فقر نگه می‌دارد.
این اندک شمار اهل علم و دانش بودند که واقعیات جهان و زندگی را می‌دیدند اما جرات دم بر آوردن نداشتند.
آن‌ها هم که می‌فهمیدند و فهم‌شان از جهان و زندگی را بیان می‌کردند، یا آواره سرزمین‌های دور دست می شدند یا گرفتار گزمگان حافظ دین می‌گشتند و بعد از سخت‌ترین شکنجه‌ها در آتش سوزانده می‌شدند.

✅ اما در نهایت این سخنِ همین اندک شمار انسان‌های انسان‌مدار بود که بر کرسی نشست.
این زمین بود که بر دور خورشید چرخید و این زمین بود که نه عمر شش هزار ساله بلکه میلیون‌ها ساله پیدا کرد و این قوانین خردورزانه‌ی حاکم بر زمین بود که به جای قوانین آسمانی مفروض نشست.
خداوند مد نظر ایشان که در بالای هفت آسمان بر امور بشر ناظر بود و فرمان قتل و جنایت می‌داد محو شد و انسان به مسئولیت انسان در مقابل خدای حکیم و انسان و «آزادی» رسید.
اگر چه نه کامل، اما دست‌کم بر روی زمین و نه در بهشت دروغینِ وعده داده شده توسط روحانیت مسیحی.
وقتی دین مسیح (ساخته شده توسط کشیشان) از زمین به آسمان و کلیسا برگشت، همه چیز حالت عادی به خود گرفت.
❌ سدّی که در مقابل استعداد بشر برای کشف جهان، به دست روحانیت مسیحی ساخته شده بود در هم شکست و استعداد بشر در آزادی شکوفا شد.
آزادی سکوی پرشی شد به طرف پیشرفت غیر قابل تصوری که در خیال مردمان گذشته هم نمی‌گنجید.
از همه مهم‌تر، دین کشتار، دوباره تبدیل شد به دین صلح و دوستی.
کشیش‌ها که به کلیسا برگشتند -گیرم نه به طور کامل و هنوز دست اندر کار دست‌کم در حوزه‌ی اقتصاد- صدا و کلام‌شان نرم شد و دین زورگویی و جنایت‌شان تبدیل شد به دین رحمت.
آن عده‌ای هم که دوست داشتند در قرون وسطی باقی بمانند، و زمین را همچنان مرکز جهان بدانند، بر اعتقاد خود در فضای آزادی، باقی ماندند و کسی با حق «جاهل بودن» و «جاهل ماندن» آن‌ها مخالفتی نکرد.
ناقوس کلیساها همچنان به نواختن ادامه دادند اما بدون ایجاد مزاحمت برای کلیسا ناباوران و وسیله‌ای شدند برای فهمیدن ساعات روز بدون آزار و اذیت دیگران.
و این درس بزرگی‌ست برای مردمی که امروز «دقیقا»، در ایام گذر از قرون وسطی کشور خود به سمت دوران روشنگری و روشنایی، یعنی در زمان حال هستند.




:: بازدید از این مطلب : 13

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 8 بهمن 1398 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: